«احمد نعمت زاده» شاعر اهل بیت، سرهنگ بازنشسته انتظامی است و زمانی هم معاون راهنمایی و رانندگی گلستان بود. زاده گیلان است و به خاطر کسوت نظامی که برگزیده، در بسیاری از شهرهای میهنمان سیر و سیاحت کرده و اقامت گزیده است...
«احمد نعمت زاده» شاعر اهل بیت، سرهنگ بازنشسته انتظامی است و زمانی هم معاون راهنمایی و رانندگی گلستان بود. زاده گیلان است و به خاطر کسوت نظامی که برگزیده، در بسیاری از شهرهای میهنمان سیر و سیاحت کرده و اقامت گزیده است. حال نزدیک 2 دهه است در گنبد کاووس ساکن شده است. صدای خوشی دارد که وقف مدح اهل بیت (ع) کرده است و شعر خوانیهایش نیز شکوه خاصی دارد. عضو شورای مرکزی «مجمع الشعرای اهل بیت» استان گلستان، وابسته به موسسه فرهنگی میرداماد گرگان است و انتشار مجموعه شعر «مرگ سرخ شقایق» را در کارنامه ادبی خود دارد. گفتوگوی ما را با این شاعر آیینی گلستان میخوانید.
-
چطور وارد دنیای شعر و شاعری شدید؟
تربیت و رشد من در خانوادهای شکل گرفت که علاقهمند به شعر بودند و در محاورات معمولا شکل و نحوه سخن گفتنشان همراه با وزن و آهنگ بود. اگر از سواد کافی برخوردار میشدند و احیانا در مجامع ادبی که آن روزها اصلا در محل زندگی ما وجود نداشت شرکت میکردند، شاید تحت تاثیر آن و با آموزش فنون و آرایههای ادبی آثاری را هم رقم میزدند. برای اثبات این حرف باید بگویم نسل بعدی خانواده ماتشکیل میشوند از خاله زادهام، شیون فومنی، شاعر گرانقدر و برادرانش و فرزندان من اعم از پسر و دختر که از طبع ظریف ادبی و هنری بی بهره نبودهاند. بنابراین رشد من هم در چنین خانوادهای بی تاثیر در طبع و روان من نبود. اما آشنایی با استادانی چون شادروان حسنعلی بای، اسماعیل جاجرمی و رجب بذرافشان جرقهای بود برای شکوفایی شوق نهفته ادبی در من و استمرار شرکت در انجمن ادبی گنبد.
صحبت از شعر و این که شعر چیست دشوار است و حتی غیر ممکن. چون هر جا انسان بوده، شعر هم بوده است. در واقع تعریف جامعی که شعر را در چهارچوبی به قید بکشد به نظرم وجود ندارد. چرا که در طول دورانهای مختلف ادبی عدهای بخش زیادی از اشعار را از دایره شعر خارج دانسته و در دوره دیگری هنرمندانی نثر پارسی هم را شعر عنوان کردهاند.
-
آیا برای شعر چهار چوب قائل هستید؟
ادبیات، همراه با تاریخ پر نشیب و فراز ایران راههای سختی را پیموده است. زمانی شاعران برای شعر چهار چوبی یا شروطی مثل وزن، قافیه، ردیف و مضمون گذاشتهاند. اما امروزه نگاه به گونهای دیگر است. به خصوص در 2 دهه اخیر در کشور ما شعر متفاوتی ظهور کرده است. شعری که در آن شاعران از نگاه متفاوت ساختار شکن چند صدایی بهره گرفتهاند. پس میتوان گفت که شعر آینده محدودیت خاصی ندارد. البته ظرافت شاعرانه باید در شعر موج بزند، هر چند باید تابع نظم و قوانین باشد.
-
آیا شعر امروز توانسته است خودش را به مردم نزدیک کند؟
قبل از هر چیز باید بدانیم که شعر آیینه جامعه است و شاعر در این آیینه خود را میبیند. پس هر قدر این آیینه صافتر، صیقلیتر و بزرگتر باشد، میتواند واضحتر و گویاتر و با فراگیری بیشتری مشکلات و مسایل جامعه را تبیین کند. بنابرین شعر وقتی مقبولیت پیدا میکند که از زبان مردم، برای مردم حرف بزند و پریشانیها ودغدغههای مردم را واگویه کند. اگر غیر از این باشد آن شعر با جامعه بیگانه بوده و فاقد مقبولیت خواهد بود. این مهم را در عصر ما در شعرهای آوانگارد میبینیم که پی بردن به مضامین شعر و مفاهیم آن به دلیل پیچیدگی قابل فهم و برداشت نیست. شعر باید از سُستی گرایی و سهل انگاری که بلایی جانسوز در ادبیات فعلی است بیرون بیاید و راه میانه را پیدا کند تا به مخاطب نزدیک و نزدیکتر شود.
-
شما از شاعران خوب آیینی گلستان هستید. از شعر آیینی و مصادیق آن بگویید.
از نظر عامه مردم و حتی برخی خواص شعر آیینی شعری است که صرفا پیرامون مناقب و یا مراثی خاندان عصمت و طهارت باشد.
-
و شعر عاشورایی بخشی از شعر آیینی است؟
شعر عاشورایی هم بخشی از شعر آیینی است. البته بخش پر رنگ آن، یعنی بخشی که شاید بیش از سایر بخشها مورد کنکاش و قلم پردازی شاعران قرار گرفته است. به دلیل اینکه دستمایههای این بخش از اهمیت ویژهای در تاریخ اسلام برخوردار است. قیام سالار شهیدان حسین بن علی (ع) موضوعی است که بسیاری از شعرای ما از آن الهام گرفتهاند.
-
شعر آیینی و عاشورایی به نظر شما قالب خاصی دارد؟
خیر، شاعر آیینی فارسی، زبان مجاز و مختار است در تمامی قالبهایی که سلیقهاش در آن است هنر نمایی کند و مفاهیم بزرگ دینی و مذهبی را در قالبهای مثنوی، غزل، رباعی، دو بیتی، قطعه، ترکیب بند و غیره بریزد.
-
مجموعه «مرگ سرخ شقایق» که اشعار آیینی و عاشورایی شما را در بر دارد در خاطرم هست. آیا مجموعه دیگری هم در دست چاپ و نشر دارید؟
بله، «مرگ سرخ شقایق» اولین بود و مجموعه دیگری هم در قالب دوبیتی و شعرهای آزاد در دست ویرایش و چاپ دارم.
-
به عنوان شاعر و اهل فرهنگ از مدیران فرهنگی و هنری چه انتظاری دارید؟
وقتی از کمک مدیران و متولیان حوزه هنر در امور فرهنگی سخنی به میان میآید آدم احساس میکند به کوچهای بن بست وارد شده و راهی برای بیرون رفتن از آن را ندارد، مگر اینکه دستی از غیب برون آید و باعث نجات شود. من به عنوان شاعری که در این مسیر راه میپیمایم تا کنون کمکی برای ارتقای شعرم از متولیان مربوطه و اداره محترم فرهنگ و ارشاد ندیدهام.
باید از موسسه فرهنگی پر تلاش میرداماد که به اهتمام آن اولین کتابم چاپ شد تشکر کنم و از خدای توانا برای روح استادم شادروان حسنعلی بای تقاضای آمرزش داشته باشم.