حاج علی دواچی در تبریز به دنیا آمد. او یكی از پیشگامان مشروطه در آذربایجان و بر اساس نوشتههای تاریخی، شخص دوم مركز غیبی تبریز بهعنوان هسته اصلی كنترلكننده جنبش مشروطه بوده است.
1394/02/16
این مركز كه بهعنوان هیأت مدیره انقلاب مشروطه عمل میكرد و تصمیمگیریهای اساسی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی را اعمال میكرد متشكل از افراد مطرح تبریزی از جمله حاج علی مسیو بود.
حاج علی دواچی نیز علاوه بر فعالیت در این مركز یار علی مسیو بوده و حتی عدهای این دو را با 2 رفیق انقلاب كبیر فرانسه یعنی دانتون و روبسپیر مقایسه میكردند و به دواچی لقب دانتون داده بودند.
همانطور كه از نام او نیز بر میآید، حاج علی دواچی به شغل دوافروشی و داروخانهداری مشغول بوده است. وی كه تاجر بنامی در تبریز بود داروها را از كشورهای اروپایی وارد میکرد و در دواخانه خود به نام ناصری به فروش میرساند. وی از علوم داروسازی و شیمی نیز اطلاعاتی داشت و برای جشنهای دولتی وسایل آتش بازی تولید میكرد. همین مسائل باعث شده بود تا مورد توجه شاه قرار گیرد اما به محض آغاز انقلاب مشروطه جزو نخستین نفراتی بود كه به انقلاب پیوست و در صف اول مجاهدان قرار گرفت. وی در ابتدا در تشكیل حزب انقلابیون عامیون فعالیت كرد و چون با روش اداره سایر كشورها آشنایی داشت، مشروطه را راه نجات ایران میدانست. در اغلب نوشتهها از او بهعنوان انسانی میهن پرست، نیك نفس، بیطمع و با عزم و اراده بالا نام بردهاند.
همه نوشتهها حاج علی را جزو سران درجه یك مشروطه عنوان میكنند و در تقسیمبندی سران مشروطه وی جزو سیاسیون و مطلعان درجه اول قلمداد میشود. حاج علی به كمك مالی و فكری قانع نبود و خود در صحنههای نبرد حضور داشت. او كه تیرانداز و جنگجوی ماهری بود در اغلب جبههها علیه دشمنان مشروطه مبارزه كرد و توانست خود را در قلب مشروطه خواهان و مجاهدان قرار دهد. همه به او علاقه قلبی داشتند و حرفهایش بدون چون و چرا پذیرفته میشد، بهطوری كه وی در یكی از نبردها علیه صمدخان شجاعالدوله از ناحیه بازو زخمی شد و مدتی مورد مداوا قرار گرفت. وی اعتقاد داشت بعد از نان، اصلیترین نیاز مردم فرهنگ و دانش است. به همین دلیل با هزینه شخصی خود مدرسهای در تبریز تأسیس كرد تا جوانان بتوانند در آنجا به آموختن علوم جدید بپردازند.
مدرسه سعادت كه یكی از مدرنترین مدرسههای ایران در آن دوره بود حدود 500 شاگرد داشت و بانظم و انضباط خاصی اداره میشد. اغلب شاگردانی كه از این مدرسه فارغالتحصیل شدند در زمره افراد مطرح در رشتههای مختلفكاری خود درآمدند. معلمهای مدرسه نیز بعد از امتحانهای سخت برای كار پذیرفته میشدند.
حاج علی دوافروش بعد از پیروزی مشروطه نیز به فعالیت خود ادامه داد اما با آمدن روسها و تسخیر تبریز ورق برگشت. در ابتدا روسها بدون دلیل مدرسه سعادت را بهطور كامل تخریب كردند. سپس حاج علی دواچی توسط صمدخان شجاعالدوله دستگیر و زندانی شد. صمدخان كه بارها از او شكستخورده بود دل پركینهای داشت و حال كه با خدمت به روسهای متجاوز فرصتی به دست آورده بود سعی در انتقام داشت، بهطوری كه بعد از اعدام ثقه الاسلام و چند نفر از سران مشروطه، حاج علی دواچی نیز به همراه میرزا احمد سهیلی در باغشمال تبریز بهدار آویخته شد.
روسها كه از او میترسیدند و نمیخواستند اثری از وی بر جای بماند، خانه او را نیز با دینامیت بهطور كامل منهدم كردند. آنها قصد داشتند تا نام و خاطره این افراد را همراه با خود دفن كنند اما خوشبختانه در این راه موفق نشدند. حاج علی دواچی قبل از كشته شدن توسط روسها در سال 1326 مدتی نیز زخمی شد و در بیمارستان بستری بود.